**
دوشب پیش داشتم مقاله تایپ میکردم و ساعت حدود 2 شب بود که تصمیم گرفتم بخوابم. ولی همین که چراغ اتاقو خاموش کردم :/ تمام خونه به تاریکی فرو رفت :/. یه چراغ خواب تو سالن و راه رو روشن نکرده بودن
منم کورمال کورمال از پله ها بالارفتم تا جلوی در اتاقم :/ که احساس کردم یه نفر کنارم وایستاده :/
منم که جو گیر :/ کتابو محکم گرفتم تو بغلم و بلند گفتم ((بسم الله الرحمن الرحیم))و زدم تو در اتاق و رفتم تو :/
#مامان از صدام بلند شده بود :/ بنده ی خدا چی میکشه از دستم
#ولی من جن دیدم :/ کنارم بود
تولد...برچسب : نویسنده : 0zaghe-sefeed9 بازدید : 85